آقا سید بلند شو. تو را به خدا بلند شو.برای چند لحظه هم که شده، فکه را
رها کن و مهمان ما شو. دوباره پشت میز تدوینت بنشین و روایت کن اما این بار
نه سراغ بچه های جنگ برو و نه از محرومیت بشاگرد و بلوچستان بگو.
آقا سید
روایت کن، روایت کن این روزگار را، فتح کن دلهای ما را. روایت کن از سستی
ها و غفلتهای ما.... بگو ما را چه شده است که روزگار، به بازیمان گرفته و
اسیر نان و میز وشکم و صندلیمان کرده. روایت کن از نفس پرستیمان. بگو چرا
نمی توانیم مثل خودت هر چه راکه حدیث نفس باشد، ننویسیم و دیگر از خودمان
سختی به میان نیاوریم. روایت کن از فراموشیمان. بگو که چه زود پا برهنه ها
یادمان رفت!!! ساده زیستی و قناعت یادمان رفت. چه زود قبح کاخ نشینی
برایمان شکست. مرد روزهای سخت نبودن برایمان شکست.
آوینی، ای راوی فتح، باز
هم روایت کن.
