تاریخ ز تکرار خودش گریان است
با نوح بگو که نوبت طوفان است
از مرقد حجر بن عدی فهمیدم
از چیست مزار فاطمه (س) پنهان است
۱۵ ارديبهشت ۹۲ ، ۲۲:۳۰
۱
۰
دوباره فتنه از پور خُثَیمه..
دوباره دست نامرد اُمیّه...
خدا جانم تو بستان گر بیفتد...
خَشی بر گنبد و صحن رقیه "س"...
۱۵ ارديبهشت ۹۲ ، ۲۲:۰۶
۱
۰
آرزوی سید بود این... سید جمال الدین اسدآبادی، آرزوی سید بود این... سید
موسی صدر، آرزوی سید بود این... سید روحالله خمینی. این که جماعتی از
عالمان دینی و رهبران مسلمانان از این سوی و آن سوی دنیا دور هم جمع بشوند؛
همین... تا همین جایش به هزار و یک دلیل شدنی نبود.
حالا جماعتی، جمعیتی از سیاه و سفید، پیر و جوان، عرب و عجم، از آسیا و
اروپا و آفریقا عمامه در عمامه دور هم نشستهاند و از در سالن که میخواهی
وارد شوی پرده کعبه در قابی از چوب و شیشه تکلیف تو را معلوم میکند،
میفهمی زیر کدام پرچم همه جمع شدهاند. ...
۱۵ ارديبهشت ۹۲ ، ۲۰:۵۹
۱
۰
۱۵ ارديبهشت ۹۲ ، ۲۰:۵۲
۱
۰
این نبش قبر، عقده ی دیرینه ی شماست
این ها گواهِ جنگ علیه خودِ خداست
وهاّبیان پست! چرا بس نمی کنید
اندازه ی خصومت یک قوم تا کجاست؟
گیرم که نبش قبر کنیدش، چه فایده؟
دیگر مزارِ ابن عدی در قلوب ماست ...
"یک عده آمدند پی نبش قبر"، آه
این حرفها چقدر برای من آشناست
تاریخ چند صفحه ورق خورد تا رسید
آنجا که دور قبر غریبی سر و صداست ...
تا نبش قبر فاطمه راهی نداشتند
دیدند ذوالفقار به دستان مرتضاست
ذهنم دوباره رفت به جایی شبیه این
حرف مدینه نیست دگر، حرف کربلاست
ده نیزه دار دور و برِ قبر کوچکی
حلقه زدند... لشگر دشمن چه بی حیاست
حالا رباب مانده و یک شیرخواره که
مثل سرِ حسین، سرش روی نیزه هاست...
۱۵ ارديبهشت ۹۲ ، ۲۰:۴۱
۲
۰
للحق
۱۵ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۶:۴۵
۱
۰